عاشق که غمش بر همه کس ظاهر بود


عاشق که غمش بر همه کس ظاهر بود

عاشق که غمش بر همه کس ظاهر بود


عاشق که غمش بر همه کس ظاهر بود

جمعیت او تفرقهٔ خاطر بود
جمعیت او تفرقهٔ خاطر بود
جمعیت او تفرقهٔ خاطر بود
جمعیت او تفرقهٔ خاطر بود
در دهر دمی خوش نزده شاد بزیست
در دهر دمی خوش نزده شاد بزیست
در دهر دمی خوش نزده شاد بزیست
در دهر دمی خوش نزده شاد بزیست
گویا که دم خوشش دم آخر بود
گویا که دم خوشش دم آخر بود
گویا که دم خوشش دم آخر بود
گویا که دم خوشش دم آخر بود